مادرم را دوست دارم ....
چه داستان غریبی است :
داستان کودکی که در زندان عکس مادرش را روی زمین کشید و در آغوش آن خوابید ....
+ نوشته شده در جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴ ساعت 17:54 توسط سلمان رزاقی زارع بیدگلی
|
چه داستان غریبی است :
داستان کودکی که در زندان عکس مادرش را روی زمین کشید و در آغوش آن خوابید ....