غزل (پیش ازتو) و دکلمه از مصطفی مهیمنی
پيش از تو:
پيش از تو طبع وخوی غزلگو نداشتم
حال و هوای مثل پرستو نداشتم
پيش از نظر به قامت افسون كننده ات
من اعتقاد سخت به جادو نداشتم
پيوسته دوست داشتمت ای نهان به دل
اما برای گفتن آن رو نداشتم
گمگشته بود در دل وجانم نياز عشق
چون دركنار، ناز تو آهـو نداشتم
در عين گوشه گيری ازاين باغ زندگي
من بی نسيم خاطر تو بو نداشتم
آخر بيا بپرس به يادت كدام شب
دست غمی به كاسه ی زانو نداشتم
تا پيش ازاينكه كعبه ی عشقت نظركنم
من هيچگاه روی به يك سو نداشتم
شکر خدا كه باز شنيدی دلم چه گفت
پيش از تو طبع و خوی غزلگو نداشتم
مصطفی مهیمنی/ زمستان1391
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۴ ساعت 11:54 توسط سلمان رزاقی زارع بیدگلی
|

وظيفه ما معلمین پروردن چيزي است که از قبل وجود دارد، درون هر کودک بذرهاي عظمت نهفته است، وظيفه ما اين است که فضا و محيط مناسبي براي رشد کودک فراهم سازيم تا آنچه را پيشاپيش خداوند در اختيارش نهاده به ظهور برساند.