داستان کوتاه: اکسیژن خیالی
مردی شبی را در خانه ای روستایی میگذراند. پنجره های اتاق باز نمی شد. نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند. با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد و سراسر شب را راحت خوابید.
صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...!
او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!!
🔸افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد.
صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...!
او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!!
🔸افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد.
+ نوشته شده در جمعه ۸ دی ۱۳۹۶ ساعت 10:9 توسط سلمان رزاقی زارع بیدگلی
|
وظيفه ما معلمین پروردن چيزي است که از قبل وجود دارد، درون هر کودک بذرهاي عظمت نهفته است، وظيفه ما اين است که فضا و محيط مناسبي براي رشد کودک فراهم سازيم تا آنچه را پيشاپيش خداوند در اختيارش نهاده به ظهور برساند.