داستان کوتاه: چرا میگوییم شیر آب؟
در سال های دور ایران تنها دو شهر "بیرجند" و "تبریز" آب لوله کشی داشتند که آن صنعت را از روسیه به امانت برده بودند، و در کلان شهری مثل تهران مردم از آب چاه که تمیز و سالم نبود استفاده می کردند.
در شهر تهران فقط سه قنات وجود داشت که آن هم متعلق به سه سرمایه دار تهرانی بود. یکی از این قنات ها که به "سرچشمه" معروف بود، متعلق به سرمایه داری بود که بچه دار نمی شود. او نذر کرد که اگر بچه دار شود برا تهرانیان آب لوله کشی فراهم کند.
پس از مدتی بچه دار شد و برای ادای نذرش به اتریش رفت تا مهندسانی را از آنجا برای لوله کشی آب بیاورد. در هر کشوری حیوانی که برای آنها مقدس است را بر سر خروجی آب می گذاشتند. مثلا فرانسه سر خروس استفاده می کنند.
او دید در اتریش هرجا خروجی آب است سردیسی از شیر هست. پس بر سرچشمه آب که برای مردم فراهم کرد، سر شیری گذاشت و مردم هر وقت برای برداشتن آب به آنجا میرفتند، میگفتند:
"رفتیم از سر شیر آب آوردیم..."
در شهر تهران فقط سه قنات وجود داشت که آن هم متعلق به سه سرمایه دار تهرانی بود. یکی از این قنات ها که به "سرچشمه" معروف بود، متعلق به سرمایه داری بود که بچه دار نمی شود. او نذر کرد که اگر بچه دار شود برا تهرانیان آب لوله کشی فراهم کند.
پس از مدتی بچه دار شد و برای ادای نذرش به اتریش رفت تا مهندسانی را از آنجا برای لوله کشی آب بیاورد. در هر کشوری حیوانی که برای آنها مقدس است را بر سر خروجی آب می گذاشتند. مثلا فرانسه سر خروس استفاده می کنند.
او دید در اتریش هرجا خروجی آب است سردیسی از شیر هست. پس بر سرچشمه آب که برای مردم فراهم کرد، سر شیری گذاشت و مردم هر وقت برای برداشتن آب به آنجا میرفتند، میگفتند:
"رفتیم از سر شیر آب آوردیم..."
+ نوشته شده در چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۶ ساعت 21:44 توسط سلمان رزاقی زارع بیدگلی
|
وظيفه ما معلمین پروردن چيزي است که از قبل وجود دارد، درون هر کودک بذرهاي عظمت نهفته است، وظيفه ما اين است که فضا و محيط مناسبي براي رشد کودک فراهم سازيم تا آنچه را پيشاپيش خداوند در اختيارش نهاده به ظهور برساند.