پسرکی دو سیب در دست داشت.
مادرش گفت:
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!!!!
مادر ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود..!

🔸هر قدر هم که با تجربه باشید "قضاوت" خود را به تأخیر بیاندازید و بگذارید طرف، فرصتی برای توضیح داشته باشد.