دیالوگی ماندگار از مختارنامه ....

آدمی اگر بخواهد خوشبخت باشد ....

وقتی انسان ها از تنهایی می نالند ...

اشتباه اساس تجربه و یادگیری است ....

کاش دوستی آدم ها مثل رفاقت چشم و دست ....

صید مروارید ....

مرز بین دیروز و امروز .....

خود را در محاصره افراد موفق قرار دهید ...

حکایت استاد و شاگرد ....

پرفسور صاعد عضدی و اوباما ....

تاثیر موبایل ....

ما عرب زبان شدیم چون که فردوسی نداشتیم ....

دهان پـــــــــــر  بهتر  یا مغز خالــــــــــی ....

مهم نیست مردم چی میگن ...

حیوانات از بعضی انسان ها پر احساس تر هستند ....

مهربان باشیم ....

پاکبان جز لشکریان یزید نبود ...

از هر آدمی به اندازه شعورش انتظار داشته باشید ...

این همه زحمت می کشیم ....

با حکمت خدا نجنگیم ...

برای بزرگ شدن تصویر روی آن کلیک کنید ...

ای که از عشق علی دم میزنی ....

بر می گشتی ؟؟؟؟

حکایت بعضی رفقا ...

فقر ...

انسان بالفطره آزادی خواه است ...

برای کسی که می فهمد هیچ توضیحی لازم نیست ...

بن بست وجود ندارد ...

گاو نر رنج می کشد ارابه ناله می کند ...

تاثیر کلمات ....

تعادل زندگی ....

ذهن خود را باز کنید قبل از آنکه دهان خود را باز کنید ...

روش حل مشکلات ...

به راه اکثر مردم شک کن ...

افکار منفی ...

علت چروک شدن انگشتان دست و پا ...

تعویض نهایی ....

تعیین سن تخم مرغ ...

نوستالزی قسمت آبی پاکن ....

تست هوش شماره 22 - علامت سوال چی میشه ... ؟؟

 لطفاَ قبل از مشاهده جواب کمی فکر کنید ...

جواب تست هوش شماره 22

ادامه نوشته

تست هوش شماره 21 - کدام پیچ با بقیه هم اندازه نیست ... ؟؟؟

 لطفاَ قبل از مشاهده جواب کمی فکر کنید ...

جواب تست هوش شماره 21

ادامه نوشته

تست هوش شماره 20 - علامت سوال چی میشه ... ؟؟

 لطفاَ قبل از مشاهده جواب کمی فکر کنید ...

جواب تست هوش شماره 20

ادامه نوشته

تست هوش شماره 19 - علامت سوال چی میشه ... ؟؟

 لطفاَ قبل از مشاهده جواب کمی فکر کنید ...

جواب تست هوش شماره 19

ادامه نوشته

بهترین راه پیش بینی آینده ...

مدادهای حاوی بذر ...

تست بینایی جالب ...

این قافله عمر عجب می گذرد ....

اوضاع رانندگی در ایران ...

داستان کوتاه: حکیم بزرگ ژاپنی

حکیم بزرگ ژاپنی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه(یوگا) بود ...
مردی به او نزدیک شد و گفت: مرا به شاگردی بپذیر.
حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: "کوتاهش کن ..."
مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
حکیم گفت: برو یک سال بعد بیا.
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: "کوتاهش کن ..."
مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
حکیم نپذیرفت و گفت: برو یک سال بعد بیا.
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند. مرد این بار گفت: نمی دانم و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید.
حکیم خط بلندی کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.

🔸این حکایت، یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد.
نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت تو، دیگران خود به خود شکست می خورند. به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده.
با کوتاه کردن دیگران ما بلند نمی شویم و برعکس، بازتاب رفتار ما باعث کوتاهی مان می شود ...

 

خطای چشم یا اوج هنر ...

گوشیتو یواش تکون بده ...